تاریخ ترکمن

این وب فقط برای تاریخ ترکمن ها اختصاص دارد

تاریخ ترکمن

این وب فقط برای تاریخ ترکمن ها اختصاص دارد

سلام به دوستان خواننده به وبلاگ تاریخی من خوش آمدید♥

بایگانی

امپراطوری آق قویونلوها

شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ق.ظ



امپراتوری آق قویونلو ـ از ۱۳۷۸ تا ۱۵۰۸ میلادی


احتمال می‌رود که آق‌قویونلو تیره‌ای از ایل بایندر بوده باشد بایندر در فهرست اصلی قبایل بیست و چهارگانه اوغوزها مندرج در تاریخ رشیدالدین آورده شده است. حال آنکه در کتاب ده ده قورقود نام یکی از حکام اوغوز است. طهرانی، مورخ مشهور این سلسله، در کتاب دیار بکریه شجره‌نامه طور علی بیک را با ۵۱ نسل به اوغوزخان شخصیت افسانه‌ای ایل اوغوز می‌رساند که البته چندان قابل اعتماد نیست. به هر حال نام ایل بایندر در سده چهاردهم میلادی در آسیای صغیر سر زبانها افتاده است. این فرضیه وجود دارد که بایندریها در فتح آسیای صغیر به دست سلجوقیان شرکت داشته‌اند. ایل بایندر پس از سقوط آق‌قویونلوها در تریپولی، حلب و نیز در جنوب سیواس اسکان گزیدند.



در اواخر دوره ایلخانی در اواسط قرن چهاردهم میلادی، ایلات آق‌قویونلو بین چراگاه‌های قشلاقی ارمنستان در شرق بایبورت و مراتع ییلاقی در اطراف آمِد (دیاربکر) آمد و شد می‌کردند. درباره آغاز سیاسی آق‌قویونلوها اطلاعاتی در دست است. این امر بدون شک بر اثر تهاجمات مکرر آنان بر حاکمان امپراتوری ترابوزان (کامننونی‌ها) پس از ۱۳۴۰ بود که مورخان بیزانسی را واداشت تا درباره آنان بیشتر بنویسند. در این منابع از طور علی بیک (پهلوان) حاکم ترکان آمِد صبحت شده که پیشتر در زمره امیران غازان خان بود. هنگامی که ترکمانان تحت فرماندهی وی در سال ۱۳۴۹ در مقابل شهر ترابوزان ظاهر شدند، نتوانستند شهر را متصرف شوند. اما هنگامی که جان کامننوس جوان که هیچ نوع تجربه نظامی نداشت با عنوان آلکسیوس سوم بر تخت امپراتوری تکیه زد، متوجه خطری شد که او را تهدید می‌کند و لذا خواهر خود ماریا دسپینا را به عقد ازدواج فخرالدین قتلغ بیک فرزند علی بیک درآورد و خطر را از امپراتوری خود مرتفع ساخت. قرایولوق عثمان بیک، موسس سلسله آق‌قویونلو، که در سال ۱۳۸۹ به دنبال برادرش احمدبیک به سرکردگی آق‌قویونلوها رسید، فرزند همین قتلغ بیک بود. سلسله آق‌قویونلوها در دیاربکر با مرکزیت آمِد در اراضی بین دجله و فرات همراه با اورفا و ماردین در جنوب و بایبورت در شمال امتداد داشت. آق قویونلوها اغلب درگیر منازعات و کشمکشهای خصوت‌آمیز با حکام همسایه و محلی بودند که هدف آن نیز توسعه منطقه‌ای و قلمرو نفوذی ترکمانان بود. خطرناکترین دشمن آق‌قویونلوها در این راه اتحادیه ترکمانان قراقویونلو بود. بنابراین وقتی تیمور وارد صحنه شد و قرایوسف و دیگر روسای قراقویونلو با وی از در خصومت درآمدند، رهبر آق‌قویونلوها به تیمور ملحق شد و به خدمت او درآمد (۱۳۹۹ میلادی). قراعثمان در نخستین لشکرکشی تیمور به آناتولی طلایه‌دار سپاه تیمور بود و در لشکرکشی بعدی تیمور به سوریه هم نام او در میان بود. قراعثمان بعدها در نبرد انگوریه شرکت کرد. تیمور به پاس خدمات رهبر آق‌قویونلوها لقب امیر بدو بخشید و سرتاسر اراضی دیاربکر را تیول وی ساخت و به این ترتیب دیاربکر تا هفتاد سال پس از آن مرکز سیاسی آق‌قویونلوها بود. پس از مرگ تیمور منازعات در سرزمینهای مصیب‌زده خاور نزدیک ادامه یافت. قراعثمان به خاندان تیمور وفادار باقی ماند، گو اینکه حمایت شاهرخ سود چندانی برای او نداشت و تا حدودی موجبات فرارسیدن مرگ او را فراهم ساخت. قراعثمان در زمان لشکرکشیهای سه‌گانه شاهرخ به آذربایجان علیه قرایوسف قراقویونلو همیشه در کنار تیموریان جنگید. اگرچه قرایوسف در آغاز نخستین لشکرکشی مرد اما اسکندربیک دومین فرزند و جانشین وی شد و سرانجام این قراعثمان بود که پس از سومین لشکرکشی شاهرخ در ارزروم بشدت زخمی شد و بر اثر آن در اوت ۱۴۳۵ درگذشت.


پس از مرگ قراعثمان، خاندان حاکمه آق‌قویونلوها به مدت یک دهه گرفتار آشفتگی و نابسامانی ناش از منازعات و دسایس بی‌پایان شدند. در این مدت دو تن از فرزندان عثمان بیک، نخست علی‌بیک (متوفی به سال ۱۴۳۸) و سپس حمزه بیک (متوفی به سال ۱۴۴۴) تلاش کردند میراث پدرشان را حفظ و حراست کنند، لیکن در جلوگیری از تهاجمات جهانشاه ناکام ماندند و سرانجام متصرفاتشان به ناحیه بین دیاربکر و ارزنجان محدود شد. پس از آن بر سر جانشینی بین شیخ حسن، فرزند دیگر قراعثمان، و جهانگیر، پسر علی بیک، اختلاف افتاد. اوضاع پس از مرگ شاهرخ بدتر شد و جهانگیر در جنگ با جهانشاه قراقویونلو شکست خورد اما اوزون حسن پسر کوچکتر علی بیک صلحنامه را نپذیرفت و جنگ با جهانشاه را ادامه داد. سرانجام این حسن بود که در تابستان ۱۴۵۳ آمد را متصرف شد و در رأس آق‌قویونلوها قرار گرفت. اوزون حسن توانست قدرت و اعتبار آق‌قویونلوها را بدیشان بازگرداند. وی موفق شد قلمرو حصن کیفا در ساحل دجله و قویولو حصار در ساحل رود کلکیت را تسخیر کند. در نخستین لشکرکشی به گرجستان قلعه شابین قراحصار را تسخیر کرد و ذوالقدرها را از خالپوت اخراج کرد. اوزون حسن در نوامبر ۱۴۶۷ موفق شد در یک شبیخون جهانشاه قراقویونلو را به همراه فرزندانش محمدی و ابویوسف غافلگیر کرده و اضمحلال امپراتوری آنانرا موجب شود. پس از آن نوبت ابوسعید تیموری بود که به بهانه نجات حسنعلی فرزند جهانشاه که در جنگ با آق‌قویونلوها از او کمک خواسته بود، لشکر خود را به سمت غرب حرکت داده بود. سپاه تیموری به رغم افزونی و توان آن در یک موقعیت بحرانی قرار گرفت. چون از یک سو سرمای سخت زمستان آذربایجان غیرقابل تحمل بود و از سوی دیگر راههای تدارکاتی از خراسان توسط اوزون حسن بسته شده بود. ابوسعید در دشت مغان محاصره شده و پس از تحمل صدمات سنگین و شدید به اسارت درآمد. پس از این پیروزی اوزون حسن پایتختش را از دیاربکر به تبریز منتقل کرد.



از زمان فتح قسطنطنیه به دست سلطان محمد، خطر فزاینده توسعه قدرت 


عثمانی برای غرب روشن شد. از آن سو، اوزون حسن بالاجبار در سال ۱۴۶۱ ناظر فتح ترابوزان به دست عثمانیان بود. در این زمان کوریا، ونیز، ناپل و سایر قدرتهای اروپایی همجهت با ترابوزان، گرجستان و سلاطین ترکمان بودند. اما هنگامی که ونیز سخنگوی اصلی کشورهای غرب شد، اوزون حسن هم سرانجام موقعیت مشابهی در شرق به دست آورد. لاجرم وقتی اوزون حسن در سال ۱۴۷۱ میلادی به قرامان لشکر کشید، واضح بود که مساله، مساله برتری و سیادت در آناتولی است. لاجرم برخورد بین سپاهیان سلطان محمد دوم و اوزون حسن در ۱۴۷۳ در نزدیکی روستای باشکنت در اوتلوق بلی رخ داد و عثمانیان پیروز شدند. گفتنی است که اوزون حسن قبل از آن از ونیزی‌ها خواسته بود که ارتش وی را با توپخانه و سلاح گرم تقویت کنند، اما این تسلیحات خیلی دیر به دستش رسید. به موجب پیمان صلحی که پس از آن منعقد شد، رود فرات مرز غربی امپراتوری ترکمانان شد.


هنگامی که اوزون حسن در اول شوال ۸۸۲ق/۵ ژانویه ۱۴۷۸م در سن ۵۳ سالگی درگذشت، امپراتوری ترک آق‌قویونلو از شعب علیایی فرات تا کویر نمک بزرگ و از کرمان تا ماورای قفقاز و بین‌النهرین و خلیج فارس کشیده شده بود. با اینکه پسرش خلیل سلطان که به جای وی به سلطنت رسید، فقط چند ماه بر سر قدرت بود، ولی برادر جوانش یعقوب توانست پس از براندازی وی، امپراتوری را به مدت دوازده سال در آرامش نسبی نگهدارد. پس از مرگ یعقوب امپراتوری درگیری یک سلسله نزاع‌های بی‌وقفه قدرت شد. در ۸۹۶ق/۱۴۹۱م بایسنقر، فرزند هشت ساله یعقوب، تاجگذاری کرد و یک سال بعد در ۸۹۷ق/۱۴۹۲م توسط رستم خلع شد. رستم توسط قبایل پرناک و قجر تحت رهبری ابراهیم بیک دانا خلیل بایندر حمایت می‌شد. در ۱۴۹۴ ابراهیم بیک بایندر دستور داد که فرزندان شیخ حیدر صفوی که قبلاً پدرشان توسط یعقوب کشته شده بود، به دلیل فعالیتهای تهدیدکننده در اردبیل بازداشت شوند. اما در این میان کوچکترین پسر به نام اسماعیل فرصت یافت بگریزد و به لاهیجان پناه برد. در ۹۰۲ق/۱۴۹۷م رستم توسط پسرعمش احمد گوده برکنار شد. احمد به زودی با طغیان امرا به رهبری ابراهیم بیک بایندر روبروی شد و در ۹۰۳ق/۱۴۹۸م در اصفهان شکست خورده و به قتل رسید. پس از آن به طور همزمان سه سلطان در نقاط مختلف امپراتوری حکومت می‌کردند: الوند در غرب، قاسم در دیاربکر و محمدی در فارس و عراق عجم. سرانجام در پائیز ۹۰۷ق/۱۵۰۱م اسماعیل صفوی که دو سال قبل از لاهیجان بازگشته بود و با استفاده از نفوذ مذهبی خود توانسته بود عده زیادی از جنگجویان ترکمان را به دور خود جمع کند. اسماعیل در تابستان سال بعد کرمان، فارس و عراق عجم و در فاصله سالهای ۱۴-۹۱۳ق/۰۸-۱۵۰۷م دیاربکر و در پائیز ۹۱۴ق/۱۵۰۸م بین‌النهرین را تسخیر کرد. سرانجام با مرگ مراد آخرین سلطان آق‌قویونلو بود که سعی داشت با کمک عثمانی‌ها دوباره تاج و تخت را بازپس گیرد، این سلسله منقرض شد


نظرات  (۱)

 با سلام.آرزوی موفقیت دارم.یکی از زمینه های  مطالعه و تحقیق من دوره ی آق قویونلوها است.در وبلاگ بنیاد مختومقلی فراغی، مطالب و مقالاتی را که نوشته ام و یا ترجمه کرده ام، درج نموده ام.شاید بکارتان بیاید.اگر بتوانید به دفتیر بنیاد بیایید امکان همکاری بشتر را بررسی خواهیم نمود.تلفن دفتر بنیاد 33232700-017 و نشانی آن: گنبد کاووس، خیابان شریعتی شرقی، پاساژ شهرداری، طبقه ی فوقانی، واحد 8  است. محمد قجقی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی