اثبات ترکمن بودن اشکانیان - 2
حال خلاصه ای از نوشته های تاریخی مشابهی در خصوص عواید و حالات اشکانیان و همچنین وضع قشون آنها را با نوشته هایی ترکمن ها، از کتاب دررالتیجان ( تاریخ اشکانیان) محمد حسن خان اعتماد السلطنه و «سفرنامه» ابن فضلان که اطلاعات نادری از ترکان و آسیای میانه ای ها داده، کتاب ترکمن های یموت از پروفسور ویلیام آیرونز، کنستانتین آبازا مورخ نظامی روس ،کتاب «ماتریالهایی درباره تاریخ ترکمنها و ترکمنستان»، اثر شرقشناسان، وولین و واسیلی استرووه و از ترجمه کتاب «رساله الی الفتح بن خاقان فی مناقب الترک و عامه جند الخلافه» از ابو عثمان عمرو الجاحظ، نویسنده و عالم عرب، می آوریم.
اوغوزان « […] با گذر از این کوه، به سرزمین اغوزان رسیدیم. آنها در چادرها زندگی میکنند و مردمانی کوچرو هستند. مسائل خود را با مشورت با یکدیگر حل میکنند. [...] آنها به خدایانی مانند خدای باران، باد،مرگ [...] اعتقاد دارند. خدای آسمان بزرگ ترین خدای آنهاست. اغوزان وقتی به مشکل برمیخورند یا وقتی چیزی ناخوشایند میبینند، به آسمان نگاه کرده و میگویند: «بیر تانگری!» . این عبارت در زبان ترکی به معنای «خدای واحد» میباشد. «بیر» ترکی به «واحد» عربی و «تانگری» به «الله» دلالت میکند.
اغوزان برخلاف ملتهای همسایهشان[...] چیزی به نام انحرافات اخلاقی ندارند. اگر زنای کسی ثابت شود، او را میکشند.
گستره ی امپراطوری اشکانیان
[...] اگر کسی از اغوزان فوت شود، برایش قبری شبیه به خانه حفر میکنند. سپس خرقهای بر او میپوشانند، کمربندش را میبندند، کمانش را بر کمرش ثابت میکنند، بر دستش کاسهای چوبی پر از شراب و در مقابلش، کوزهای پر از شراب قرار میدهند. آنگاه همه وسایلش را به داخل خانهای که در زمین کندهاند، منتقل میکنند. مرحوم را طوری دفن میکنند که بر رویش خاک نریزد. بر روز مزار هم یک تپه کوچک ایجاد میکنند. سپس با توجه به ثروت متوفی، تعدادی چهارپا قربانی میکنند.
اغوزان فرمانروای خود را «یابغو» مینامند […] سپس به نزد فرمانده سپاه رفتیم. او را «قاتاغان اوغلی اترک» مینامند. او با استقبال گرم از ما، برایمان چادری قبهدار برپا کرد […] با غروب آفتاب، به همراه مترجم به نزد اترک رفتم. او درون چادر قبهدار نشسته بود. نامه ویژه خلیفه را که او را به اسلام دعوت میکرد، برایش خواندم. او به مترجم گفت: «تا زمان بازگشت شما، نمیتوانم چیزی بگویم. در مورد تصمیم خود، به خلیفه نامه خواهم نوشت».
ترکان درباره استاد بودن وی در سوارکاری صحبت میکردند. یک روز که او با ما راهپیمایی میکرد، اردکی از بالای سر ما عبور کرد. اترک، بسیار سریع، کمان خود را برداشت و اسبش را بدان سمت تاخت. اردک را با یک تیر به زمین انداخت .
اترک بعد از چند روز، پیکی را به سمت فرماندهانی که کمی با فاصله از او حرکت میکردند، فرستاد و آنها را فراخواند. آنها تارخان، یئنال و برادرزادهاش، ایلگیز بودند. از بین آنها، تارخان فردی بسیار دانا و عاقل بود.
اینان فرستادگان حاکم عرب، آلمش بن شلک هستند. نخواستم بدون مشورت با شما، آنها را راهی کنم.
تارخان: «این چیزی نیست که دیده یا شنیده باشیم. در دوران پدران ما، از این کشورها فرستادهای نیامده است. به نظر من، احتمال دارد که خلیفه آنها را با حیله و نقشهای برای حمله به خزرها (به خزر ها نیز در کتاب دررالتیجان و مقاله فوق اشاره شده ) فرستاده باشد […]». ( TurkiOneri,E.Y)
عادات مشابه در عواید و حالات ملت پارث، از زن و مرد
« در سلسله و طایفه اشکانی، از پادشاه و پادشاه زادگان گرفته تا طبقات بزرگان و رعایا، رسم بود که زوجات آن ها باید از مردم اجنبی روی بپوشند و مساکن زنان [نیز] از منازل مردان، جدا و مفروز باشد». ( ص219خط دوازدهم )
« ژوستن مورخ، شرحی در این باب نوشته است.
اشکانیان، [...] اغلب اوقات زیر چادر و آلاچیق به سر می برده و متصل، ییلاق و قشلاق می کرده [اند].
زوجات متعدد می گرفته[اند] اما نسبت به زنان خود، زیاده از حد، غیور بوده [اند]؛ اگر خلافی از آن ها دیده می شد، یعنی با اجنبی راهی به هم می رسانیدند، جانبین _ هر دو _ معدوم و نابود می شدند. کلیه زن های پارث، باید از مرد غیر رو بپوشند و در مجالس مردانه داخل نشوند». ( ص 237 خط اول)
« مورخ دیگر در عواید ملت پارث می گوید: [...] وظیفه نسوان بود که مقیم خانه ها یا چادرها و آلاچیق ها باشند و با کمال عفت و عصمت راه روند، چه می دانستند [ که ] زانی و زانیه _ حکما _ مقتول می شوند و راه خلاص برای آن ها نیست. نیز زن ها _ کلیتا _ هرگز با اجنبی تکلم نمی کردند، فقط طرف گفت و گوی آن ها شوهرها و برادران و پسران ایشان بودند و هر وقت، به ضرورت، از منزل بیرون می رفتند، رو بند به صورت می بستند و فرقی میان زن بیوه و شوهردار نبود؛ و همین که زن از شوهر ناراضی می شد، اگرچه شکایت او جزیی بود، طلاق می گرفت». ( ص 238خط چهارم )
« ژوستن، مورخ لاتینی، نوشته است: اشکانیان، نه همین به ارباب انواع، کمال اعتقاد داشته [ اند]، بل که به خرافاتی که در این طریق دیده و از پیروان آن شنیده ایم، قلبا معتقد بوده اند.
بعضی بر این اند که اشکانیان، منکر بقای روح و نفس ناطقه نبوده و به همین جهت، اجساد اموات خود را دفن می نموده و بعضی لوازم زندگانی، در قبور آن ها می گذاشته [اند] که چون روح به بدن عود کند، در عالم آخرت یا زیر خاک از مایلزم حیات، محروم نباشند ». ( ص 242 خط پانزدهم )
« [...] آفتاب و ماه را نیز از معبود ها شمرده و هنگام طلوع خورشید _ به اسم « میترا» _ به عبادت این جرم مضی می پرداخته و قربانی ها در راه آن می کرده اند؛ و مجسمه ها[یی] برای جرم آفتاب می ساخته[اند] و به وجود بعضی خداها _ که آن ها را رب النوع های خانواده سلطنت می دانستند _ قایل بوده و این خداها را از جنس روحانیات یا وزرای اورمزد می پنداشتند. سلاطین اشکانی، در مواقع مخصوصه به این قسم خداها، قسم می خوردند؛ سایر اجزای خانواده سلطنت نیز _ به همین منوال _ سوگند یاد می کردند». ( ص 241 خط یازدهم )
عادات مشابه از کتاب ترکمن های یموت نوشته ویلیام جی. آیرونز
شوهر چنانچه زنش را در حین عمل زنا بگیرد باید هم زنش و هم فاسق او را بکشد. [...] مسئولیت در برابر پاکدامنی زن فقط به رفتار جنسی نامشروع مربوط می گردد و این مسئولیت هم به گردن خویشاوندان پدر او و هم به گردن شوهرش می باشد. ( آیرونز، ترکمن های یموت، ص 206خط دوازدهم )
« اگر فردی بزرگتر از شوهر نزد او باشد، او از صحبت کردن با همسرش، به غیر از دادن یک دستور کوتاه و ساده، اجتناب می کند. زن از تمامی افراد خانوار و حتی مهمانان شوهرش که بزرگتر از شوهرش هستند_ به وسیله پوشاندن صورت با یک روسری و صحبت نکردن با آنها _ اجتناب می کند». ( آیرونز، ترکمن های یموت، ص204 خط هفتم )
« بورنمک به طور خاصی شیوه ای از رو گرفتن است که شامل پوشاندن صورت در زیر چشم ها با یک پارچه و سپس پایین کشیدن روسری به روی پیشانی است، به صورتی که تنها شکافی برای چشم ها بار گذاشته می شود». ( آیرونز، ترکمن های یموت، ص210 خط هفتم )
« [...] ناحیه استپی قرار دارد که در آن ترکمن هایی که عمدتا کشاورز هستند ساکن هستند. اصطلاح ترکمنی برای این گروه از مردم « چومر» است [...]اگرچه پایه اصلی
اقتصاد چومر ها کشاورزی بود ولی به گونه ای غیر عادی کوچ نشین بودند و صرفا در چادرهایی از نوع چادرهای آسیای مرکزی، که « یورت» نامیده می شد می زیستند. یک یورت از چارچوب چوبی و نیمکروی تشکیل و با نمد پوشانده می شد[...]». ( آیرونز، ترکمن های یموت، ص78 خط هجدهم )
« یک زن یموت در حال برپا کردن چادر خانواده اش پس از کوچ». ( آیرونز، ترکمن های یموت، ص 349 با تصویر نشان داده شده )
« کار برپایی آلاچیق ترکمن ها به عهده ی زنان است[...] ». ( آلاچیق ترکمن و : آلاچیق" ؛ مظهر سلامتی و سخاوت قوم ترکمن/ مریم رحیمی )
تصویر از سرباز اشکانی
در وضع قشون اشکانیان
« از عساکر اشکانیان، آن چه جنسا پارت و تورانی بودند، اسب داشتند و سواره به میدان محاربه می رفتند و جنگ می کردند، و [لی] سایر ملل و طوایف تابعه این سلسله، در هنگام قتال و جدال، حق سوار شدن نداشتند و لابد می بایست پیاده مصاف دهند». ( ص 197 خط سوم )
« اشکانیان دو قسم سوار داشتند: سبک اسلحه و سنگین اسلحه. سواران سنگین اسلحه [...] کلاه خودی از فولاد صیقلی که مخصوصا از کارخانه های شهر « مرو » می آورند، به سر می گذاشتند و این هم مزید جلوه و شکوه آن ها می شد». ( ص 198 خط آخر )
«اکثر لشکریان اشکانی، در تیر اندازی منتهای خاصی داشتند و دسته تیر انداز، زره نمی پوشیدند و لاح آن ها فقط تیر و کمان بوده و وجودشان بیشتر از سایر دسته جات فایده داشته است». (ص 197 خط هفتم )
« اسلحه سواران سنگین، نیزه ضخیم بلندی بود و تیرو کمانی؛ و همیشه مردمان قوی هیکل پر قوت را داخل این قسم سوار[ان] می نمودند که کمان را خوب بتوانند بکشند و تیر آن ها دور برود». ( 199 خط یازدهم )
« اما سواران سبک اسلحه، کلاه خود و زره و نیزه نداشتند، سلاح آن ها منحصر به تیر و کمان بود و از آن جا که مبتلا به حمل اشیا[ی] ثقیله بودند، در تاخت و تاز و جنگ و گریز و سایر واقع، خیلی چست و چابک بودند و با کمال سرعت حرکت می نمودند؛ مخصوصا در وقت فرار، سوارهای اشکانی به طور قیقاچ برگشته به طرف عقب، سریله می افتادند و این، از خصایص آن ها بود». ( ص199خط نوزدهم )
« ژوستی نین، موره لاتینی گوید: اشکانیان هرگز در مقابل خصم، صف آرایی نمی کردند و به محاصره نمی پرداختند؛ دشمن را که از دور می دیدند، با هیاهو و اجماع، حمله سختی می بردند؛ اگر در حمله اول، خصم منهزم می شد، آن ها را تعاقب می کردند و الا عقب می نشستند و وانمود می کردند که فرار کرده اند. چون دشمن، آن ها را تعاقب می نمود، برگشته کار او را می ساختند». ( ص 201 خط بیستم )
« و از عادات قشون اشکانی آن که چون با دشمن تصادف می کردند، تماما بنای هیاهو و غوغا را می گذاشتند و صداهای خشن بر می آوردند که اسباب هول و رعب خصم شود ». ( ص203 خط چهارم )
« ژوستن مورخ لاتینی می گوید: اشکانیان، چه در اوقات بدویت و چه در زمان مدنیت و اوان دولت و سلطنت، مسلح به اسلحه اصلی و نسلی خود که اسکیثی و تورانی باشد، بودند و سوار و اسب در وقت جنگ، غرق در آهن و فولاد می شدند[...]». ( ص205 خط بیست و پنجم )
حالات مشابه به نقل از کنستانتین آبازا، مورخ نظامی روس که در سال ۱۸۷۳ در حمله روسیه
تزاری به آسیای میانه و خیوه حضور داشته، مینویسد:
«ترکمنها، طبق رسوم آسیایی، مثل ابری سیاه و با فریادهای «هو! هو!» بازگشتند و حمله پشت حمله، به پیش میآمدند».( TurkiOneri,E.Y)
همینطور، در کتاب «ماتریالهایی درباره تاریخ ترکمنها و ترکمنستان»، اثر شرقشناسان، وولین و واسیلی استرووه، توضیح داده شده است:
«شیوه خاص یموتها این است که، هر بار که یورش دشمن آنها را در وضعیتی سخت قرار میدهد، همه گردانها در کنار هم قرار گرفته و باهم بر یورشبرنده حمله میکنند. در مقابله چنین حملهای، هیچ ارتشی نمیتواند مقابله کند». ( TurkiOneri,E.Y)
حالات مشابه از کتاب «رساله الی الفتح بن خاقان فی مناقب الترک و عامه جند الخلافه» از ابو عثمان عمرو الجاحظ، نویسنده و عالم عرب
«خوارج در لحظات سخت، به مهارت خود در استفاده از نیزه تکیه میکنند – ترکمن در این زمینه از آنها کم نمیآورد. اگر هزار سوار ترکمن کمان برگیرند و در یک لحظه
تیراندازی کنند ، هزار سرباز کشته خواهند شد و بعد از چنین حملهای، از سپاه چیزی
باقی نمیماند. نه خوارج و نه بدویها، هیچ کدام قادر نیستند مثل ترکمن بر روی اسب تیراندازی کنند.
ترکمن هم حیوان وحشی را، هم پرنده را و هم اهداف و اشیاء ثابت را، به طور دقیق نشانه میگیرد. او قادر است بر روی اسبی که به جلو و عقب، راست و چپ و بالا و پایین حرکت میکند، کمانگیری کند. او قبل از اینکه خوارج بتوانند یک تیر پرتاب کنند، ده بار تیراندازی کرده است. اسب او از گردنههای کوهستان به راحتی بالا میرود و پایین میآید؛ اسب خوارج در زمین هموار نیز از پس آنها بر نمیآید. ترکمن چهار چشم دارد: دو چشم در جلو و دو چشم در پشت سر […]». ( کتاب توسط انستیتو ملی نسخ خطی آکادمی علوم ترکمنستان به ترکمنی ترجمه شده و شما در اینجا می توانید آن را دانلود کنید .فایل پیدیاف، به حجم ۳.۶ مگابایت.Download )
در اینجا تحقیقات من درباره ترکمن بودن اشکانیان به پایان رسید در پست های آینده یک مقاله ی مشابه از استاد کریمی و نقل و قولی را از صفرمراد ترکمن باشی درباره ی ترکمن بودن اشکانیان همراه با داستان های مردمی ترکمنستان، از شاهزاده رودگون را برایتان ارائه می دهم.
تحقیق های صورت گرفته توسط ناصر توسلی