تاریخ ترکمن

این وب فقط برای تاریخ ترکمن ها اختصاص دارد

تاریخ ترکمن

این وب فقط برای تاریخ ترکمن ها اختصاص دارد

سلام به دوستان خواننده به وبلاگ تاریخی من خوش آمدید♥

بایگانی

اثبات ترکمن بودن اشکانیان - 3

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ



مرحوم صفرمراد ترکمن باشی رییس جمهور اول ترکمنستان: 

« پارت ها » از محدوده ترکمنستان برخاستند، حکومتی مستقل تشکیل داده که « اَرشاک » آن را بنیانگذاری نمود. به همه کسانی که که از نسل اَرشاک پادشاهی کردند « اَرشاکیدها » می گویند. ( قول لانما/ مرکز اطلاعات ترکمنستان



امپراتوری پارت(اشکانیان)دولت بزرگ ترکان


پارتیان یا اشکانیان یکی از سلسله های بزرگ ایران است که امپراتوری وسیعی را از ماوراالنهر تا بین النهرین به وجود آورده و پنج قرن اداره ی امور کشور را بر عهده داشته اند. تاریخ سرزمین ایران همواره مورد بی مهری قرار گرفته و در طول 50 سال حکومت منفور پهلوی، تاریخ ایران مورد تحریف واقع شده، حوادث و واقعیت ها را وارونه نشان داده اند. تاریخ را به نفع یک قوم مصادره کرده و دروغ را جای حقیقت نشانده اند. یکی از این دوران پر ابهام تاریخ ایران، همان اشکانیان یا امپراتوری بزرگ پارت است. دوره ی 477 ساله امپراتوری اشکانیان با سکوتی توطئه آمیز روبرو بوده و اگر توانسته اند دروغ گفته اند وهرجا که دیگر نتوانسته اند، توطئه ی سکوت را ترجیح داده اند. به گفته ی استاد بی بدیل تاریخ معاصر – پروفسور دکتر محمد تقی زهتابی، مسکوت نهادن تاریخ 500 ساله سرزمین ایران از طرف شوونیست ها بی دلیل نبوده است. به گفته ی ایشان چگونه ممکن است حکومت 8 ساله ی اسکندر به عنوان دشمن ایران- در شاهنامه در بیش از 3000 بیت نوشته شود، اما حکومت 477 ساله ی اشکانیان تنها در 23 بیت اتمام یابد؟! چه دلیلی وجود دارد که حتی تا امروز هم همه ی مورخین شوونیست و نژاد پرستان تندرو، نگارش و بررسی تاریخ 5 سده ی اشکانیان رغبتی نشان نمی دهند؟ همین مورخین معاصر و تئوریسین های آریامهری هستند که وقتی تاریخ طبری را از عربی به فارسی ترجمه می کنند دست از تحریف و دروغ برنمی دارند و در یک کتاب بیش از 700 تحریف را وارد می کنند. آری، مترجم محترم این تاریخ، "جیش الترک" را به عنوان "غلامان ترک" ترجمه کرده و تکرار نموده است تا ترکانی که 1000 سال- از اسلام تا امروز بر ایران حکومت رانده اند از نسل غلامان بدانند و بتوانند انواع دورغها و تهمت ها را بدانان ببندند. اما، امروز دیگر علم در دست تعدادی از مردم اسیر نیست و اخبار و اطلاعات علمی و حقایق تاریخی در کمتر از ساعت و دقیقه در تمام اکناف جهان پخش می شود و کسی را – حتی دولتمردان را نیز یارای جلوگیری از آن نیست!.

در دنیای تاریخ نویسی و بررسی علمی تاریخ، نوسانات بسیاری رخ داده و حقایق در حال آشکار شدن هستند. چند قرن پیش از این، محققان در بررسی تاریخ پارت یا اشکانیان، این امپراتوری بزرگ را در مقایسه با امپراتوری روم و شاهنشاهی ساسانی کم ارزش جلوه می دادند. در ایران نیز کاملا مسکوت گذاشته بودند. در چند قرن گذشته کتابهای بسیاری در این باره نوشته شد که از آن جمله ژ.فوی ویان کتاب مشهور خود "در باره ی تاریخ اشکانیان" را به سال 1725 به پایان برد و به دنبال او دیگر پژوهشگر فرانسوی پ.لونگرو در سال 1732 کتابش را در همین زمینه منتشر ساخت تا در سال 1850 سن فارتن "قطعاتی از تاریخ اشکانی" را منتشر نماید.



در آلمان نیز کتاب های چندی منتشر شد. از آن جمله، اشنایدر ویرثJ.H.Schneider Wirth کتاب "اشکانیان بر اساس منابع یونانی – رومی" ، سپس فریدریک اشپیگل Fr.Spiegel کتاب "باستان شناسی ایران" را نوشتند اما مورد خاصی را تغییر ندادند. تا اینکه کشف اسناد میخی بابلی باعث شد اشکانیان دوباره در مرکز توجه پژوهشگران قرار گیرد. یکی از کتبی که بر اساس این اسناد به رشته ی تحریر درآمد از آ.و.گوتشمند با عنوان "از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان"[1] بود که در سال 1896 نوشته شد و بیش از نیم قرن در دانشگاهها تدریس شد و تازه در سال1376 در ایران توسط کیکاووس جهانداری ترجمه گشت و آن هم همچون دیگر ترجمه ها که می توانید حدس بزنید چی شد. گام دیگری نیز توسط نیلسون دوبواز با کتاب "تاریخ سیاسی پارت" برداشته شد که این کتاب نیز با همان سبک و سیاق دیگر ترجمه ها توسط دکتر علی اصغر حکمت منتشر شد. اما میدان تحقیقات بعد از کشف تعداد زیادی سکه، همچنین یافته های باستان شناسان روسی در ترکمنستان، ایران و عراق، زمینه را برای تحقیقات بیشتر و دقیقتر مهیا ساخت و در سال 1980 ک.شیپمان کتاب "شالوده های تاریخ پارت" را نوشت و براساس کشفیات باستان شناسان شوروی، تاریخ ایران به روایت کمبریج در دوره ی پارتی – سلوکی در سه جلد توسط تعدادی از محققین، تیرگی های بسیاری را در عرصه ی تاریخ روشن ساخت[2] و در نهایت کشفیات ترکمنستان در نیسا توسط دانشمندان شوروی بسیاری از پیچیدگیها را مرتفع ساخت. از آن جمله ا. هرینگ بر اساس یافته های نقوش و نوشته های روی سفالها کتابی نوشت و آنگاه یوزف ولسکی "شاهنشاهی پارت" را نوشت که این کتاب توسط مرتضی ثاقب فر به زبان فارسی ترجمه شد.[3] لازم به ذکر است که در آذربایجان پروفسور اقرار علیف تاریخ ماد و تاریخ پارت را بر اساس تازه ترین یافته های زمینکاوی و باستان شناسی و سکه شناسی به رشته تحریر در آورده و مرتضی ثاقب فر نیز این کتابهای ارزشمند را به فارسی ترجمه کرده است[4]. پژوهشهای دانشمندان ایران از جمله پروفسور محمد تقی زهتابی در بررسی عمیقی از این سلسله ی ترک در ایران نتایجی را بدست آورده است که امروزه بیشتر پژوهشگران این دوره ی تاریخی ناگزیر از مراجعه به این منبع گرانبها هستند. ایشان در دو جلد کتاب "ایران تورکلری نین اسکی تاریخی" بسیاری از ناگشوده ها را گشوده و راه را برای یافتن حقیقت باز کرده اند. سپس از تحقیقات ارزنده ی ب.گری محقق ترک باید یاد کرد که با کتاب"بؤیوک پارت تورک دولتی"[5] پا بر راهی نهاده است که قبلا توسط دانشمندان هموار گشته بود و نتیجه گیری را بر ایشان سهل و آسان کرده بود.

محققان سده 18 و 19 غیر از چند سکه و منابع محدود یونانی – رومی، منبع دیگری در دست نداشتند، لذا در بحث از فرهنگ و تمدن پارتی، صفحه ای سفید و خالی از غنای فرهنگی به تصویر می کشیدند. اما وقتی تحقیقات باستان شناسان در ترکمنستان با یافته های فراوان – هزاران سکه و چند کتیبه تکمیل شد دیگر گاهشماری اشکانیان نمی توانست سالهای 238 تا 226 قبل از میلاد را نادیده بگیرد. همین تاریخ کوتاه بسیاری از حقایق و شخصیت دو پادشاه اشکانی - اشک اول و دوم - بسیاری از گره های ناگشوده ها را باز کرد. هرچند نوشته های کتیبه ها و حتی سکه ها به زبانهای یونانی و رومی بود – همچنانکه کتیبه های هخامنشیان نیز از چنین صبغه ای برخوردارند – کشفیات تعطیل نشد، بلکه در اورامانات کردستان ایران نیز در سال 1909 سه کتیبه و چندین سفال کشف شد که به زبان اشکانی بودند. آنچه از سکه و کتیبه در دست پژوهشگران بود به سده اول و دوم قبل از میلاد(171 – 138 سلطنت مهرداد یکم) مربوط می شد، ولی یافته های تازه، به سالهای بین 238 – 217 مربوط می شدند.

در باره ی دولت پارت، می توان به دو نظریه اشاره کرد. منابعی که اساس خود را بر پایه ی نوشته ها و گزارش های استرابن و یوستینوس نهاده اند پارتیان یا اشکانیان را از سکائی ها(اسکیت) می دانند و گروه دوم یعنی ونفلاویوس آیانوس(179 – 90 م) ، مارکوس تولیوس سیسرون(106 – 43 ق.م) و فلاویوس یوزف(100 – 38 م) اشکانیان را نه از اشک اول، بلکه از تیرداد اول شروع می کنند.

هنوز تا 1980 مساله ی اصل و نسب اشک موضوع بحث بوده و پایان نیافته بود. در این گروه بندی، تمام منابع ادبی و سکه شناسی اشک اول را از سکاها(اسکیت) دانسته اند[6]. تماس های نزدیک اشکانیان با آسیای مرکزی، که منابع تایید می کنند در جهت تاکید بر منشا سکائی اشکانیان است. ضمنا فرار برخی از سلاطین و پناه بردن آنان به قبایل ساکن در شمال ایران نیز دلیل دیگری بر ارتباط منشا اشکانیان با سکاهاست.انکار کنندگان منشا سکائی اشکانیان، دلایلی را می آورند که بیشتر به نفع یونان و روم است، در عین حال اشکانیان خود را بیشتر به ایران میچسبانند تا یونان و روم. از زاویه ای دیگر منکران منشا سکائی اشکانیان، اصولا تاریخ اشکانی را از تیرداد شروع می کنند و اشک اول و دوم را نفی می کنند در حالیکه از یک سو محققان بزرگ عصر ما، دیاکونف و لیوشیتس- تبار شناس اشکانیان، منشا این سلسله را سکائی دانسته و سکه های یافته شده از اشک اول و دوم، تمامی تردیدها را برطرف کرده و به مساله فیصله داده است[7].

هنوز بیش از ده سال از فوت اسکندر نگذشته بود که دستاوردهای این جهانگیر دچار ضایعه شد و توجه سلوکیان به رویدادهای اطراف مدیترانه مبذول گشت و غفلت آنان از شرق فتوحاتشان باعث شد قسمت شرقی این سرزمینها از دستشان برود. آتروپات از آذربایجان سر برافراشت و سلوکیان را میدان و مجال نفس کشیدن نداد. بخش شرقی ایران به دست اشک اول افتاد. وی حرکت به سمت مرکز و غرب ایران را آغاز نمود. شورش های داخلی نیز سلوکیان را فرسوده کرد و نتوانستند بیش از 70 سال بر ایران حکومت کنند. جالب است بدانیم که اکثر منابع؛ اشک اول را سکائی، ماساگت و از بربرها دانسته اند. اما اطلاعات برآمده از پژوهشهای علمی نشان داده است که پارتیان یکجانشین و متمدن بوده اند، هرچند که تاریخ از آنان با عنوان pradones(یعنی غارتگران) و یا latrones(راهزنان) نام برده اند. ولسکی معتقد است که حق داریم در تشکیل دولت اشکانی از غارتگران سخن بگوئیم(همان، ص49) . در عین حال آمیانوس مارسلینوس هم از ارشک به عنوان رئیس دسته راهزنان نام می برد. درست است که تاریخ دقیق ظهور و سقوط اشکانیان جای بحث و جدل است و حل این تاریخ، می تواند منشا سکائی اشکانیان را فیصله دهد. استرابن از منشا سکائی ارشک با قاطعیت سخن می راند و ولسکی هم معتقد است بعد از تحقیقات تازه، نمی توان سکائی یا اسکیتی بودن این دولت را مورد تردید قرار داد(همان، ص63). سکه های اشکانی دارای تصاویری است که جنگجوی سکائی را با کمانی در دست و کلاهی بی لبه نشان می دهد و این مشخصات با ویژگی های سکائی منطبق است هرچند که نوشته ها یونانی یا رومی باشند. متون بدست آمده از نیسا(12 کیلومتری عشق آباد - ترکمنستان) نشان می دهد که اشکانیان بیرون راندن سلوکوس از سرزمین خود را جشن گرفته اند. اشکانیان به مدت 477 سال امپراتوری بزرگی را با درایت و دموکراسی اداره کردند. البته وضع تمام این دوران یکسان و پایدار نبوده، بلکه نقاط قوت و ضعفی داشته اند. مهمترین ضعف آنان زمانی بوده است که فارسها در سرزمین خود بر آنان شوریدند و خود نیز وحدت و همدلی را از دست دادند و در نهایت اردشیر بابکان چیره شد و تمام تمدن اشکانیان به آتش کشیده و نابود گردید.

جای تاسف است که در ایران، تاریخ اشکانیان با بی مهری و تحریف های آشکار روبرو بوده و هنوز هم این تحریف و دشمنی ادامه دارد. از فردوسی آغاز می کنیم: فردوسی که در باره اسکندر – دشمن ایران بیش از 3000 بیت شعر گفته، در باره ی 5 قرن حکومت اشکانیان تنها به سرودن 23 بیت اکتفا کرده است و چنین نیز گفته است:

چو کوتاه شد شاخ و هم بیخشان

نگوید جهان دیده تاریخشان.

از ایشان جز از نام نشنیده ام،

نه در نامه ی خسروان دیده ام!

معلوم است که در زمان فردوسی، خط دهندگان به این شاعر نامی، از گفتار در باره ی اشکانیان ترک تبار تبری می جسته اند.

باز جالب است که بعد از انقلاب اسلامی در ایران، نویسنده ای به نام حسن شهیدی مازندرانی در مقاله ای در مجله ی " بررسی های تاریخی ایران، (سال اول، شماره اول، مرداد 1373، صص15-16) می نویسد:"پس از کشته شدن اردوان پنجم اشکانی در میدان کارزار و لگدمال کردن سرش به وسیله اردشیر بابکان و بکار بستن سوگندی که ساسانیان نیای اردشیر بابکان خورده بود تا از نسل اشکانیان یکی را هم زنده بر جای نگذارد، حتی به نظر می رسد دودمان ساسانی از یاد و خاطره ی اشکانیان نیز در هراس بودند زیرا تا جاییکه دستشان می رسید و در توانشان بود هرگونه آثار بر جای مانده مادی و معنوی دوره ی اشکانی را نابود کردند"[8].

اما به یاد داریم که محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، وزیر ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب سه جلدی "دررالتیجان فی تاریخ بنی اشکان" به این جنایت های ساسانیان اشاره ها کرده است[9]. اعتمادالسلطنه نیز منشا اشکانیان را سکائی، یا به زبان خود او "از ترکان ساکا" دانسته و غیر ایرانی می نامد! بد نیست اشاره کنیم که نابود کردن و امحا آثار باقیمانده از اشکانیان توسط ساسانیان، در منابع بدست آمده از نیسا(ترکمنستان) نیز تائید شده، حتی از منابع بدست آمده از نزدیکی های سمنان، شوش، تیسفون و غیره نیز تائید می گردد و نشان می دهد که ساسانیان به عمد آثار باقیمانده از اشکانیان – چه آثار معماری و اشیائ هنری و مدنیت آنان – را با خیانت به بشریت از بین برده اند. حتی محقق معاصر دکتر جواد مشکور نیز اذعان می کنند: "چنین رفتاری (رفتار ساسانیان با آثار اشکانیان) کمتر در تاریخ دیده شده است[10]. در همان حال، دکتر مشکور نیز به سکائی بودن پارتها اذعان دارد و می نویسد:"پارتیها از مردم سکایی بودند و لفظ پارت به زبان سکایی به معنی -تبعید شده- است"[11] . اعتمادالسلطنه که از وابستگان دربار قاجار و خود ایرانی است و از ایرانیت دفاع کرده است در جلد نخست اثر مذکور خود، به فراوانی از نابودی آثار اشکانی بدست ساسانیان سخن رانده و همواره اشکانیان را " تورانی" دانسته است: "ما در پیش با شرح و بسطی تمام نگاشته و مدلل داشته ایم که اشکانیان تورانی بوده و مردم ایران آنها را اجنبی می شمرده و هرگز به نظر مهر و مؤالفت و همجنسی و همشهری در ایشان ندیده اند. در اینجا می توانیم بگوئیم علت اصلی و باعث و جهت حقیقی انقراض دولت اشکانی همین خارجی بودن آنها بوده، اگرچه اشکال مختلفه چهره نموده است"[12]. این نویسنده تاکید می کند که بهتر است از اصل و نسب کیانیان طرفداری نماییم!؟(همان، ص174). به دنبال این گفته ها سعی دارد اصل و نسب اشکانیان را از افراسیاب بداند "بزعم برخی از مورخین اعقاب طوایف تورانی که به افراسیاب می رسد مدتی این حدود را متصرف بودند و آنها را "مارد" یا "مرد" می گفتند"(همان منبع، ص11). اعتمادالسلطنه اشک اول را از اهالی داغستان – آنطرف دربند می داند(همان، ص45) و اضافه می کند:"چون اشک اول مردی دانا بود می دانست که با وجود عدم نژاد خاندان شاهی و ترک بودن سلطنت، تمام ایران را پارسیان باو نخواهند گذاشت و تمکین او نخواهند کرد.."(همان). او، در محکم کردن سخنان خود تاکید فراوان داشته و در صفحه به صفحه اثرش به این موضوع اشاره کرده است:"متاخرین از مورخین که تاریخ را از افسانه جدا کرده و به دلایل علمی غث و سمین آنرا باز نموده بدرستی رسیده و فهمیده اند که سلاطین اشکانی بر خلاف عقیده قدمای ما اصلا ایرانی نبوده بلکه از طایفه تورانی معروف به پارت، که تلفظ صحیح آن "پارث" بثای مثلث است می باشند".

این نویسنده که خود را عالم به تاریخ قدیم نیز می داند به تاریخ آدم نیز اشاره می کند:"مردم روی زمین سه شعبه اند: شعبه ای اولاد سام و شعبه ای اولاد حام و شعبه سیم فرزندان یافثند و سام و حام و یافث پسران نوح علیه السلام بوده اند و یکی از شعب ثلاثه که فرزندان یافث باشند، "اسکیت" نامیده اند و بعضی از اهالی فرنگ "اسکیث" را "ائسیت" تلفظ می نمایند. قوم ائسیت پس از دیری توالد و تناسل و تکثر اولاد و احفاد قبایل و سلاسل عدیده کثیره تشکیل دادند. یکی از آن قبایل طایفه "پارث" است که سلاطین معروف اشکانی از آن طایفه بوده اند"[13]. البته سخنان اعتمادالسلطنه بدینجا ختم نمی شود بلکه وی به تاریخ دیرین حضور ترکان در ایران تاکید می کند:"بیشتر از 2400 سال است که پارثها از اسکیثهای تورانی جدا شده و به ایران آمده، چه داریوش اول در سال پانصدوبیست و یک قبل از میلاد جلوس کرده و حالا دو هزار و چهارصد و یازده سال شمسی از سال جلوس او می گذرد و در آنوقت چنانکه ذکر شد مملکت و طایفه پارت در ایران وجود داشته و تا سه هزار و چهارصد سال هم تاریخ این واقعه را – یعنی آمدن پارتها را به ایران می توان پیش برد و آن به اعتبار قول مالالا است که شرح دادیم"[14] . او، به دوستی اشکانیان با یونانیان و دلیل این دوستی نیز توجه می کند و می نویسد:"یک مطلب دیگر هم پارثهارا بر آن می داشت که با یونانیه مهربانی کنند و گرم گیرند و آن این بود که خود را مثل آنها اجنبی می دانستند، از بیم آنکه ایرانیهای حقیقی بواسطه ی خارجی بودن ایشان بر آنها بشورند به استمالت یونانیها می پرداختند که اگر غائله و مخمصه رخ نماید کمک و رفیق داشته باشند و از عهده ی طاغیان برآیند"[15]

ناگفته نگذاریم که برخی از نویسندگان معاصر سعی دارند تا تورانیان و ایرانیان را برادر و حتی از یک نژاد بدانند! از آن جمله اند: محمد جواد سجادیه[16] و نادر بیات[17].

اما، ریشه ی ترکی اشکانیان مورد وثوق اکثر محققان است. پارتیان نام پادشاه خود را "ارشک" یا به اختصار "اشک" می نامیدند. ارشک از دو کلمه ترکی "ار" و شک" ساخته شده است که "ار" در ابتدای نام شاهان و بزرگان و به صورت لقب به معنی همان "آلپ" "ایگید" و دلاوربوده است. تمام شاهان پارت نیز خود را "ارشک" یا "اشک" نامیده اند و نام نخستین شاهانشان اصلا همین بوده است که "اشک" در اینجا برگرفته ار+شک بوده و شک یا شق، ساک و ساق می باشد که امروز هم کاربرد دارد. نوشته اند که صدای "س" و "ش" به همدیگر تبدیل می شوند و شاک یا شاکا همان ساکا و نام قبیله ی پارتیان است[18]. حتی مورخین عرب و فارس مانند: طبری، مسعودی، بیرونی، حمزه اصفهانی، مقدسی، مسکویه، ابن اثیر، حمداله مستوفی، میرخواند و...کلمه "اشک" را به صورتهای "اشغ"، "اشج" و جمع آن را به صورن اشکان، اشجان و اشغان دانسته اند. در ترکی نیز "ان" علامت جمع بوده و اشک باضافه ان به صورت اشکان در آمده ، ولی در فارسی همین جمع دوباره جمع بسته شده و به صورت اشکانیان درآمده است.

اینک نگاهی کوتاه به گاهشماری سلسله ی اشکانی: باید بگوییم که تعداد شاهان اشکانی 29 تن بوده اند و وقایع مهم این دوران را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد:

از سال 334 تا 323 ق.م اسکندر مقدونی ایران را تصرف کرد و سلوکیان جانشین اسکندر شدند.

250 ق.م نشانه های تجزیه طلبی و ظهور فرمانروای مستقل- آندرا گوراس در پارت و دیودوتوس در باختر

238 ق.م تهاجم اشک اول و تاسیس قلمرو پارت اشکانی

208 ق.م اشک دوم

171 ق.م مهرداد اول آغاز استبداد اشکانی

123 ق.م مهرداد دوم احیا قدرت پارت و ساختن شهر نیسا در ترکمنستان

57 ق.م اورود دوم – امپراتوری اشکانی قدرتی برابر با روم در جهان آن روز

39 ق.م فرهاد چهارم – شکست رومیان از پارت

11 م اردوان دوم – اوج حماسه سازی و هنر اشکانی

42م شهر سلوکیه تسخیر می شود.

51 – 80م بلاش اول – شکست دادن رومیان، ضرب سکه به زبان اشکانی به جای زبان یونانی

108 م حمله های امپراتور ترایانوس و ضد حمله های امپراتوری پارت

148-190م بلاش چهارم حمله های پارت و ناکامی آنان، شیوع بیماری طاعون، تسلط روم بر بخشی از بین النهرین

191-206 بلاش پنجم - ضعف تدریجی دولت پارت

207-221م بلاش ششم – شکست دادن روم و خراج سنگین به ایران، شورشهای داخلی

اردوان چهارم – برادر بلاش علیه او شورش می کند.

220 الی 226 اردشیر نوه ی ساسان پارس را تصرف می کند و نبرد بر سر قدرت شروع می شود. شکست بلاش ششم از اردشیر و سقوط دودمان اشکانی و آغاز فرمانروائی ساسانین.

در پایان لازم است اشاره ای بر فرهنگ و تمدن اشکانیان نیز بیندازیم. هرچند که مورخین از کوچرو بودن اشکانیان سخن رانده اند و آنان را بربر نیز خوانده اند، به نوشته ولسکی: " امروزه در پرتو تحلیل بی غرضانه منابع کلاسیک و نیز اطلاعاتی که از کاوشهای ایران بدست آمده، پارتیان جایگاهی همعرض هخامنشیان داشته اند و این اطلاعات ، هم عقیده ی مربوط به بربریت پارتیان و اشکانیان را باطل کرده اند و هم عقیده ی ناشی از عقیده ی نخست را که گویا در فاصله سقوط هخامنشیان و ظهور ساسانیان، خلا فرهنگی در ایران وجود داشته است"[19].

اعتمادالسلطنه از گزارش نماینده چین از دربار پارتیان، در سال 126 ق.م از وجود کشتی های بزرگ، ارابه های زیبا ، تماس آنان با ملتهای بزرگ جهان سخن رانده و نفوذ آنان را تا عمق 1000 لی – یعنی 150 کیلومتری داخل خاک ملل همسایه بیان داشته و از نوشته های آنان بر روی پوست آهوان گزارش کرده است. تصویر سیمای شاهان بر روی سکه ها نیز نشان از تمدن بالای اشکانیان دارد. همو می نویسد که خط اشکانیان افقی بوده و بر عکس خط چینی بود که از بالا به پایین می نوشتند[20].

شیوه دموکراسی موجود در زمان اشکانیان، موردی است که بیشتر مورخین بدان اشاره کرده اند، از جمله اعتمادالسلطنه از تسامح و تساهل اشکانیان در بار آزادی دین سخن می راند[21]. نوشته های چندی که به زبان پارتی بجا مانده است، توسط استاد گرانقدر و بی بدیل آذربایجان – استاد دکتر زهتابی خوانده شده و بسیاری از اندیشمندان معاصر بدان توسل جسته اند. زبان این کتیبه ها از نظر واژگان، صرف و نحو و اصول گرامری مورد بررسی قرار گرفته اند که خوانندگان را بدان ارجاع می دهیم.

اگر نابودی آثار اشکانی توسط ساسانیان انجام نمی گرفت مسلما تاریخی پربار و رشک برانگیز از اشکانیان را در دست داشتیم و چه بسا اصل اوستا – کتاب دینی را نیز در دست داشتیم و شاید صدها کتیبه و کتاب نیز موجود بود؛ زیرا با اینهمه ویرانگری آثار اشکانی که به گفته ی مورخین، انجام شده است از گوشه و کنار کشورمان هر ساله دهها و صدها مجسمه، زیورآلات و آثار عتیقه و هنری مربوط به اشکانیان بدست می آید و بسیاری از مواقع نیز از کشور خارج می شود و منبعی پردرآمد برای قاچاقچیان اشیای عتیقه به شمار می آید.


- م.کریمی


Geschichte Irans und seiner Nachbarlender[1]

[2] این کتابها در ایران توسط احسان یارشاطر به فارسی ترجمه شد.

[3] یوزف ولسکی، شاهنشاهی پارت، ترجمه: مرتضی ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، 1383.

[4] پروفسور اقرار علیف، ماد، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، 1383.

- پروفسور اقرار علیف، تاریخ پارت، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، 1383.

[5] ب.گری، بؤیوک پارت تورک دولتی، استانبول، 2009.

[6] یوزف ولسکی، شاهنشاهی اشکانی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ص67.

[7] همان، ص74.

[8] مجله "بررسی های تاریخی ایران، مقاله حسن شهیدی مازندرانی، شماره 1، سال 1، صص 15 و16.

[9] محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، دررالتیجان فی تاریخ بنی اشکان، 3 جلدی، تهران، 1308، ج 1، ص77.

[10] دکتر جواد مشکور، نگاهی به تاریخ آذربایجان، تهران، ص433.

[11] همان، ص103.

[12] دررالتیجان...، ص173.

[13] همان، ص57.

[14] دررالتیجان...، ج 1، ص54.

[15] همان، ص102.

[16] محمد علی سجادیه، تبار مشترک ایرانیان و تورانیان، تهران، 1368.

[17] نادر بیات، تورانیان از پگاه تاریخ تا پذیرش اسلام، تهران، 1367.

[18] پروفسور محمد تقی زهتابی، ایران تورکلری نین اسکی تاریخی، تبریز، 1376.

[19] شاهنشاهی اشکانی، همان، ص219.

[20] حسن پیرنیا، تاریخ باستان ایران، تهران،1362، ج3


منبع: قیزیل قلم آذر


تهیه کننده و جمع آورنده ی مقاله : ناصر توسلی



نظرات  (۱۷)

با سلام بسیار خوشحال شدم که این مقاله را در سایتتان قرار دادید الئوز آغریماسین ساغئولاسان  یاشاسین حق و حقیقت
۰۴ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۸ کس مادرت مادر جنده مغول
کیر اول اخر تو کس مادر مغولت کنن چشم بادومی کونی 

بابا شما ترک ها کی دست از جعل تاریخ برمیدارید کورین کتیبه های که به زبان پهلوی اشکانی نوشته شده رو نبیبینید زبان اشکانیان پهلوی اشکانی بوده اشکانیان سکایی تبار بودن که قوم کاملا ایرانی بودن مثلا قوم تپور هم سکایی تبار بودن پس بگید مازندرانی ها هم ترکمن بودن
آن زمانی که ترکمنان و مُنگلان آن سوی آسیا میچریدند اشکانیکان ایرانیک اینجا بودند  چشم شما تنگ چشمان کور 
۲۹ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۳۸ حبیب شیدایی
 سلام ... اللریز آغریماسین بو گوزل یازیلاریزدان
اینکه اشکانیان ترکتبار و از تورانیان بودند هیچ شکی نیست 
و اینکه فارسهای هندی نژاد در تمام دوران برای موجه جلوه دادن خودشان در منطقه به دروغ و نیرنگ متوسل میشوند نیز بحثی نیست
اما از شرف هر انسانی به دور است که حقیقت را برای گم کردن تاریخ و سیر پیشرفت بشر تحریف و نابود کند 
ترکها همیشه در دین و سایر مسائل شخصی با سینه باز و فراخ حضور داشتند و از تفتیش عقاید همیشه بدور زنگی کرده اند 
ملاک عمل را بر انسانیت قرار داده اند ... 
هر کسی فحش میدهد حقیقتا از ذات خود سخن میگوید و به خود میگوید 
بیایید قبل از هر چیزی انسان باشیم ... خدا انسان آفرید و انسان باید زندگی کرد
حالا تهش ترکمن بودند چه هنری 
من نمیفهمم چه خبر تو این مملکت ی عده هی من ترکم فارسم لرم قشقایی ام عربم بلوچم کردم در اوردند ؟؟؟؟
این حرفای فاشیستی نژاد پرستانه دیگه دورش گذشته همه دنیا میدونند که  هیچ قوم و قبیله از بقه برتر نیست خدا هم که گفته و جعلناکم شعوبا و قابئل لتعارفوا نه اینکه بشینی بگی من برترم من فلانم 
الهاکم التکاثر 
به جا این حرفا بگو چقدر انسانیت داریم چقدرمعرفت داریم 

#توهم آریایی

 

شما ترکها نزاد پرست هستین . ترکها در زمان سامانیان اجازه ورود به ایران پیدا کردند . بت پرست بودند . نمونه اشغال شاهان ترک همین قاجاریه هستن که ایران رو نابود کردن . 

قومک مجوس فارس. کتاب را از عرب هنر و معماری خود را از ترک زبان و ادبیات خود را از افغانی لباس و فرهنگ خود را از هندی به عاریت گرفته 

با سلام و درود 

البته که دولت ترکمنستان کاملا حق دارد در خلاء تاریخ نداشته ی خود و برای موجه نشان دادن قواره ی سیاسی خود ، از مضامین کشف شده در حفاریهای باستان شناسی کمال استفاده را ببرد. نظیر این کار را هر کشور معاصری انجام می دهد چون بدون داشتن پیشینه ی باستانی و تاریخی ، کشورها غرور ملی پیدا نخواهند کرد. عراقی ها هم به تمدن بین النهرین می نازند. کشور ترکیه به تمدن بیزانسی و تراکیه ای ، اعراب به تمدن پالمیرا ، کردها به مادی ها، مردم استان فارس به تمدن هخامنشی و ساسانی و افغان ها به تمدن کوشانی افتخار می کنند. افتخار کردن و ادعا کردن حق هر کشوری است ولی نباید از حقیقتهای واضح تاریخ چشم فروبست. دکتر پروفسور زهتابی بهتر از من و شما می دانست که حقیقت چیست ولی زندگی خرج دارد و امرار معاش ایشان هم از راه تاریخ نگاری سوگیر تامین می شد. سکایی ها زبان و نژادشان و مسیر مهاجرتشان معلوم است. نوادگان مستقیم آنها هنوز هم در اوستیای قفقاز به سر می برند و یهودیان اشکنازی و مردم آسی در مجارستان سکایی تبار هستند. پشتونهای افغانستان و پاکستان به لحاظ نژادی نه ولی به لحاظ زبانی بسیار نزدیک به سکایی ها هستند. استان سیستان در اصل سکستان به دنبال استقرار دسته ای از سکایی ها در محدوده ی زرنگ و ازقضا در دوره ی اشکانی نامیده شد. شهر سقز در شمال کردستان هم از سکایی ها منتشاء شده است. سکایی ها زبانشان و نژادشان هیچ ارتباطی به ترکان غز ندارند. ترکان قبچاق و خزر و هون تا حدی با سکایی ها درهم آمیخته اند ولی جان قارداش به اندازه ی نوک سوزنی با ترکان غز آن هم از نوع ترکمن سنخیتی ندارند. 

بزرگان قوم غز کم نبوده اند. اسطوره هایشان کم بزرگ نیستند. زبانشان جزو قوی ترین زبان های دنیا بوده و خواهد بود. امپراطوری سلجوقی و آتیلا و تیمور و عثمانی به مراتب از اشکانیان معتبرتر و بزرگتر بوده اند. چرا اصل را ول کرده به میراث قوم سکایی چسبیده اید که اکنون میراثدار آنچنان قدرتمندی ندارند تا از خود دفاع کنند.

طغرل بیک‌ سلجوقی از ده تا اشک اول تا اشک‌بیست و نهم در تاریخ بزرگتر و قوی تر بوده است. 

یاشا سین تورک لر و تورکمن لر 

۰۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۴ تورکمن باشی

ساغ بولونگ

همگان میدانند که پارت ها از اقوام سکا هستند

ما میدانیم که سکاها یا ماساژت ها از آسیای میانه هستند و در بین رودهای سیحون و جیحون زندگی کرده اند.

موسس سلسله اشکانی، اشک اول در شهر اشک آباد(آشاک-آساک) تاجگذاری نمود و آنجا را پایتخت خود اعلام کرد از شهرهای مهم امپراتوری تورکان پارتی، نسا که همینک خراب است و خبوشان که همینک آباد است و در نزدیکی قوچان و فاروج واقع است

تاریخ نگاران بیخود تلاش نکنند تا آساک را قوچان اعلام کنند چون خرابه های آساک در ۱۷ کیلومتری اشک آباد-عشق آباد توسط باستان شناسان بیرون آمده

چه بالا بروید و چه پایین بیایید اشکانیان یا سکاها همان تورکان تورکمن هستند.

تازگیا مد شده با تحریف تاریخ و سیاست بازی و انکار واقیت به تبعیض وجاهت بدهند.به اون دسته از ادمها هشدار میدم که ملت تورکمن تاریخ و تمدنی به بزرگی خود تاریخ دارند.و سرزمینی به قدمت تاریخ.از زبان سردار تورکمن که میگه هر جا که سم اسبانمان لمس کند سرزمین ماست.

۱۶ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۵۲ عبدالرضا یشمی

تمام تحقیقات تاریخی نشان می دهد که پارتها اجداد ترکمن ها هستند از دشمنی مفرط فارسها که از اسکندر دشمن خونی ایران بیشتر با پارتها دشمن هستند تا دزدیدن 300 سال از تاریخ اشکانیان که در تاریخ بشریت بی نظیر است و نامهای ترکی شاهان اشکانی مانند اردوان  بالاش اورود  سورنای  پارت  ارشک  وغیره همه بر ترک بودن انها دلالت دارد در تمام کتابهای تاریخی خارجی اقوام اریایی در ایران را به دو قوم ماد و پارس اختصاص می دهندکه البته مادارها هم ترک هستند ولی دیگر پارتها بدیهی می باشد

واژه ایران یک سرزمین جغرافیایی گسترده  گفته می‌شد که در زمان رضا شاه پهلوی به نام کشور ایران گذاشته شد و  چون پهلویان پیشینه تاریخی در ایران نداشتند و مورد قبول نبودند خود را به دروغ به هخامنشیان رساندند که دروغ محض است هیچگونه سند علمی ندارد درحالیکه سرزمین ایران سرزمین ترکمن ها بوده این از امپراطوری ها و شاهان و تاریخ و کتاب ها و شاعران و دانشمندان این سرزمین به اثبات رسیده است قبل از اسلام اشکانیان پارت ها حکومت امپراطوری ترکمن ها که پایتختشان در ترکمنستان کنونی شهر نسا اثبات رسید و ثبت جهانی شده است و اشکانیان خود را به حقا منشیان می رساندند که با این وجود حکومت پارس ها دروغ محض است و هخامنشیان هیچ ارتباطی با زبان فارسی و نژاد فارس ندارد نژاد و زبان فارسی از هندوستان تاجیکستان و افغانستان وارد سرزمین ایران شده در زمان صفاریان افغانی و بعد از آن سامانیان و سلجوقیان ترکمن نیز به خاطر دشمنی با اعراب که سرزمین آنها را فتح کرده بودند با بیرون راندن عرب ها از زبان فارسی حمایت کرده و زبان درباری اعلام کردند بیشتر مردم فارس کنونی ایران نژاد ترکمن دارند که زبانشان تغییر کرده است البته قبل از اسلام سامانیان که ساسان از هندوستان متواری می شود و به ایران می آید و با دختر بابک حاکم فارس ازدواج می کند و  اردشیر به دنیا می آید سلسله ساسانیان را بنا می کند که نژاد او از سرزمین ایران نبوده است اینها همه حقیقت است باید بپذیریم چاره ای نداریم اگر از لحاظ علمی و تاریخی نگاه کنیم زبان فارسی متعلق به سرزمین ایران نبوده و دین شیعه قبل از صفویه ترکمن در ایران وجود نداشته و یا بسیار اندک بوده متاسفانه چون هیچ دانشمند نویسنده و شاعر  از قبل از دوره صفویه با مذهب شیعه وجود نداشته

اصلا نمیدونم ترکمن دانستن پارت ها یعنی چی؟من شاید زبانم نصفه ترک باشه اما خودم رو فارس میدونم .آدم از این همه بیسوادی و تنگ نظری و تاریخ دزدی یک عده بیسواد تعجب میکنه.

۲۰ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۴۹ فارس های نژاد پرست

حرف حقیقت

۲۶ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۵۳ اردوان اشکیانی

دوست گرامی! ضمن درود

یک دوستی گفتند همه تحقیثقات نشان میدهند اشکنایان ترکمن بودند گرچه من نمیدانم این تحقیقات کجا وجود دارد که از دید ما پوشیده مانده است اما من هم اصلا فرض میکنم اشکانیان ایرانی نبوده و ترک یا ترکمن یا حتی سرخپوست بودند منتها با این نوشته ها که هیچ سر و تهی ندارد که نمیتوان چیزی را ثابت کرد!

حال سئوال از هموطنان ترک و ترکمنی که چنین ادعاهائی را مطرح میکنند این است:
1. لطفا بفرمائید آیا در نامهای ترکی و ترکمنی یک مورد نامهای فرهاد و گودرز و مهرداد و تیرداد و............... وجود داشته است؟.... حتما تیمور میشود مهرداد و قوبیلای قان همی میشود گودرز و....!


2. کدام ترکمنی دینش مهرپرستی بوده؟ تحقیقات اخیر نشان میدهد اشکانیان مهرپرست بوده و نامهایشان هم این را نشان میدهد....ترکمنها که دینی نداشتند؟ .... قبل از اینکه قبایل ترک مسلمان شوند دین شمنی داشته و...

3. آیا میشود آنها ترکمن باشند اما نوشتارشان ترکمنی نباشد؟..خطوط نوشتاری انها که بجا مانده قرابتشان به زبانهای گیلکی و تالشی و تاتی و کردی و لری را نشان میدهد

دوست گرامی!. هنوز دنیا اونقدر شلوغ نشده که هرکی برای خودش یه ادعائی بکند و برود! کتابت مانی و سکه ها و بعضی کتیبه های بجا مانده زیانی غیر ترکمنی است در اصل آنها ریشه در زبانهای ایرانی دارد.............. من ده ها کتاب و مقاله در این مورد خواندم که همش نویسندگانش محققین خارجی بودند در هیچ جا اشاره نشده که زبان آنها ترکی یا ترکمنی بوده................ در مورد نژادشان من حرفی نمیزنم چون هنوز آزمایشهای ژنتیکی روی استخوانهای انها انجام نشده!

4. تاریخ و محققین معتبر آنهم غیر ایرانی بما میگویند قبایل ترک از قرن 9 میلادی از کوههای آلتائی به منطقه خاورمیانه و ایران سرازیر شدند یعنی قبل از آن در این منطقه ترکها و ترکمنها زندگی نمیکردند.......... بعد شما با یک سند که اصلت آن هم مشخص نیست که در چه زمانی نوشته شده اشکانیان را ترکمن میدانی؟!

اینگونه مطالب گمراه کننده است و نه سودی برای شماد دارد نه دیگران.... اینقدر باعث مزحکه و خنده نشوید خواهشا.... هرچی باشد شما هموطن ما محسوب میشود دوست ندارم دیگران شما را دست بیاندازند
سپاس از شما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی